گزارش خبری و مصاحبه
کم و کیف آموزش و سامانههای آموزش الکترونیکی در گفتگو با دکتر امیرحسین رضاخانی
گزارشی آسیبشناسانه درباره آموزش و سامانههای آموزشی و گفتگو با دکتر امیرحسین رضاخانی
گزارشگر و مصاحبهکننده: حمید محسنی
دکتر امیرحسین رضاخانی، معاون سابق آموزش مرکز شهید زمانپور تهران و مشاور رئیس مرکز اموزش عالی امام خمینی، در گزارشی انتقادی برخی از سامانههای مرتبط با آموزش را «خنگ» خواند و خواستار اصلاح فوری راهبردها، محتواها و زمانبندی آموزشهای الکترونیکی و غیرالکترونیکی شد. وی با تأکید بر لزوم نیازسنجی واقعی، بازاریابی آموزشی و آموزش در عرصه (مزرعه) هشدار داد که روشهای کلاسیک و وبینارهای ۸ صبح با زندگی کشاورزان و بهرهبرداران همخوانی ندارد.
دکتر امیرحسین رضاخانی، عضو هیات علمی مرکز آموزش عالی امام خمینی، در مراسم معارفه چند تن از مدیران مرکز گزارشی را (با حضور کارشناسان و مدیران مرکز و نیز دکتر فرازمند، معاون توسعه منابع سازمان تات و دکتر محمدپور، مدیر کل امور استانهای سازمان) ارائه کرد که فقط نقد و تحلیل وی بر آمارها و کارکردهای آموزشی برجسته میشود تا اساسی باشد برای ادامه گفتگو با وی در همین زمینه؛ از این جهت که تحلیلهای وی هشداری است بر ضرورت اصلاح برخی از راهبردها، ابزارها و روشها در بخش صف یا اجرا (یعنی کارشناسان و مدیران و مدرسان مراکز آموزشی و پژوهشی) و بخش ستاد یا حوزه کلان (سیاستها و راهبردهای سازمان تات). در واقع، نوعی آسیبشناسی آموزشی و محتوایی با نگاه ویژه به فناوریهای آموزشی است؛ شاید مورد توجه آن دسته از متخصصان و مدیرانی قرار گیرد که مستقیم و غیرمستقیم درگیر ارزشیابی سیستم و راهبردهای درست آموزشی، پژوهشی و ترویجی هستند.
هدف، انتقال دانش و تجربه ایشان درباره کم و کیف آموزش کشاورزی و نیز تاثیر متقابل آموزش و فناوریهای آموزشی است. امیدواریم گفتگو با وی و سایر استادان، محققان و متخصصان ادامه یابد و نتایج آن به کارشناسان، مدیران و همه علاقمندان به تحقیقات، آموزش و ترویج کشاورزی منتقل شود.
آموزش و سامانههای آموزشی، یک گزارش موضوعی
آموزش الکترونیکی، مدیریت تولید و توسعه انواع محتواهای چندرسانهای (جدا از وبینارهای آموزشی)، و طراحی و توسعه انواع سامانههای الکترونیکی آموزشی در حوزه کشاورزی موضوع کم و بیش فراموش شده و البته پیچیدهای است که شاید لازم باشد خود مدرسان و کارشناسان مراکز آموزشی با توجه به درگیری مستقیمشان در این فرایند به آن توجه ویژه کنند؛ ضعف همه نهادهای آموزشی ایران، از جمله دانشگاهها و مدارس نیز میباشد. دکتر فرازمند و دکتر محمدپور اظهار امیدواری کردند که مرکز آموزش امام خمینی باید در زمینه معرفی و توسعه الگوهای مدرن آموزشی در کشور نمونه باشد. آقای دکتر فرازمند به این نکته هم اشاره کرد که سامانه آموزشی جزو اولین سامانههای الکترونیکی طراحی شده توسط سازمان بود اما به نسبت دیگر سامانهها رشد نکرد. به قول دکتر رضاخانی «انگار سیستم خنگ است!»؛ البته این جمله کلیدی دکتر رضاخانی برای توصیف سامانههای آموزشی است و همین سامانههای اطلاعاتی مرتبط با خودکارسازی فرایندهای سنتی آموزش است؛ یعنی ثبت نام و آزمون و کارنامه و مثل آن؛ وگرنه کارکرد سامانههای مدرن آموزشی بسیار فراتر از اینهاست. روشن است که خنگی یا کندی سیستمها یا هر واژه دیگر به مجموعهای از عوامل ربط دارد که یک سویش نیازشناسی، معماری، برنامهنویسی و توسعه سیستم است. اما سوی مهم دیگر، کم و کیف استفاده خود مراکز آموزشی، و مدرسان و محققان آنها از سیستمهای طراحی شده در فرایند آموزش، تولید محتوا و نیز بازخورد به طراح سیستم برای اصلاح است. یعنی به ارتباط دائم بین مدرسان، مجریان، کارشناسان و مدیران مراکز آموزش با مدیران پیادهسازی سیستم و طراحان نرمافزار نیاز دارد که متاسفانه مطلوب نیست. فاصلهها و شکافهای فنی و شناختی زیادی بین اجزای سیستم در مقیاس خرد و کلان وجود دارد که نتیجه طبیعی آن کارکردهای نامناسب، نامطلوب و کند یک سیستم فرعی یا خاص است؛ برای مثال وی به این نکته اشاره کرد که "ناچار شدیم آزمونی که فرایند اجرای آن سه ماه پیشبینی شده بود، به دلایل سختافزاری و نرمافزاری ده روزه اجرا شود!" برخی از این تاخیرها به عواملی مربوط است که اغلب خارج از دامنه عمل یک سامانه یا حتی سازمان است.

نگاه بیشتر سامانههای آموزشی عمدتا خودکارسازی برخی از فرایندهای آموزش سنتی (مثل ثبت نام، آزمون، نمره، کارنامه، و دیگر فعالیتهای تکراری عمدتا اداری و آماری) است که در جای خود بسیار اهمیت دارد؛ اما همان نسل نخست نرمافزارهای آموزشی است که هنوز در بیشتر دانشگاهها و سازمانهای ایران کم و بیش غالب است. حتا نقطه اوج استفاده آموزشی از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی به کرونا مربوط است که اغلب محدود به آموزشها و جلسات وبیناری بود. یکی از مهمترین نقدهای دکتر رضاخانی به همین وبینارهای آموزشی مربوط است. وی معتقد است بسیاری از وبینارها نه تنها با نیازهای آموزشی کارشناسان و بهرهبرداران کشاورزی فاصله دارد بلکه زمان برگزاری آنها هم متناسب با اوج و فرود کار کشاورزان نیست. رضاخانی میگوید "کدام کشاورز میتواند 8 صبح از کار مزرعه دست بکشد و در وبینار حاضر شود!؟" این یکی از همان پرسشهای اساسی است که دکتر رضاخانی بر اساس تجربههای آموزشی و آشناییاش با دامداری و مزرعه مطرح کرد. وی به دعوت هر چه بیشتر از مدیران و کارشناسان شرکتها و سازمانهای مطرح در فرایند آموزش نیز اشاره کرد که کم و بیش اقدامی جاافتاده در مرکز آموزش عالی امام خمینی است. اما مساله انتشار و دسترسپذیر ساختن عمومی و گسترده دانش همه نوآوران، محققان و مدرسان، بدون محدودیتهای زمانی و مکانی مرتبط با هر رویداد آموزشی نیز مطرح است. آیا همین محتواهای محدود برای آن بخش از مخاطبان قابل دسترس است که به هر دلیلی در آن رویداد حاضر نبودند؛ و دهها پرسش دیگر؟
شاید پاسخ آن در کم و کیف استفاده از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، هم در فرایند تولید محتوا، هم آموزش و سایر جنبهها مربوط است. تجربه شخصی خودم نشان میدهد که بسیاری از محتواهای وبینارها را میتوان با کیفیتی به مراتب بهتر و حتا تعاملی تولید و منتشر کرد تا بارها و بارها استفاده شود؛ روشهای جاری آموزشهای وبیناری نشان میدهد که بسیاری از آنها نیاز آنچنانی به حضور فیزیکی مدرس ندارد! در واقع، مهمترین وظیفه مدرسان میتواند تولید محتوای باکیفیت درباره ابعاد مختلف یک مساله، ویرایش دائمی همین محتواها، و بسط دامنه آنها به سایر جنبههای مرتبط با همان موضوع با بهترین کیفیت ممکن، و نیز ایجاد پیوند بین همه انواع محتواها (و کارشناسان و مدرسان و محققان) است. حتا گاهی لازم نیست مدرسان و کارشناسان مراکز وابسته به سازمان تات روی همان موضوعی کار کنند که فلان مدرس در یکی از مرکز وابسته به سازمان تات یا حتا فلان دانشگاه به خوبی بر آن مسلط است و محتوای آن را برای استفاده عمومی بستهبندی، و در همان سامانه یا جای دیگر منتشر کرده است؛ مگر نیازی ثالث باشد.
کشاورز، کارشناس و هر فرد دیگر نیز میتواند در هر زمان و مکانی از این محتواها بارها و بارها استفاده کند! همین محتواها را میتوان به شکلهای مختلف برای بهرهبرداران گوناگون و متناسب با نیازشان بستهبندی و ارسال کرد! خودشان هم میتوانند با جستجویی ساده آن را پیدا کنند! سادهترین روش، انتشار این محتواها در وبسایت مراکز است. انتشار گستردهتر آن در شبکههای اجتماعی، با توجه به رفتار اطلاعاتی جامعه بهرهبردار هم باید مورد توجه باشد. بسیاری از همین محتواهای آموزشی الان در وبسایتها و شبکههای اجتماعی قابل دسترس است و از آنها استفاده زیادی هم میشود، با کم و کیف متفاوت و شاید بیشتر و بهتر! آزمون و ارزیابی را هم میتوان با همین ابزارهای فنی، و سازوکارهای مکمل دیگر پیادهسازی کرد. به عبارت دیگر، با توجه به میزان رسوخ اطلاعات و دانش باید بازنگریهای زیادی در سیاستها، راهبردها و ابزارهای تولید و انتشار محتواهای مطمئن و باکیفیت، و ترویج گسترده آنها با فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی صورت پذیرد؛ یعنی محتواها و روشهای آموزشی کارآمد سنتی باید با روشهای مدرن تلفیق شود که وظیفهای مهم است. کافی است الگوی نرمافزاری و محتوایی یک یا چند حوزه موضوعی در یک مرکز نمونه شبیهسازی و پیاده شود! زیرا محتواها را میتوان از هر جای ایران و جهان به آن تزریق کرد؛ البته با رعایت همه مسائل مرتبط با حقوق مالکیت فکری! در این صورت، بخش زیادی از ضعفهایی پوشش داده میشود که در سازمان و بلکه همه کشور برجسته است، یعنی ضعف نیروی انسانی باکیفیت و کافی، مشکل جذب و نسبت بیمارگونهاش با بازنشستگی و خروج کارکنان ماهر و ورزیده از یک واحد سازمانی؛ یکی از مشکلات اشاره شده توسط دکتر رضاخانی کمبود نیروی انسانی و بازنشستگی همین تعداد اندک کارشناسان و مدرسان در مراکز است! بسیاری از این کمبودها را میتوان به یاری فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی تعدیل، و یا به روشهای مکمل دیگر مدیریت کرد؛ بیتردید یکی از مهمترینشان تولید محتوای باکیفیت، به مقدار کافی، متناسب با نیاز کارشناسان و بهرهبرداران کشاورزی و علوم وابسته، در زمان نیاز و با سرعت و دقت کافی است. خوشبختانه از نظر تولید محتوای پژوهشی و آموزشی میتوان امیدوار بود که سازمان تات یکی از مهمترینهاست و حتا بیرقیب! اما این انبوه محتوا را باید متناسب با تفاوت در نیازهای موضوعی، شکلی، نگارشی، مالی، ودانشی کشاورزان و دیگر کاربران سازماندهی و مدیریت کرد؛ تولید، ویرایش و بستهبندی چندگانه محتواهای آموزشی، و نشر آنها متناسب با پراکندگی و تنوع دانش کاربران در بخش کشاورزی و علوم مرتبط اهمیت ویژهای دارد. افراد باتجربه و دانشمندی هم در این حوزه هستند. بهتر است برخی از بهترینهایشان دور هم جمع شوند تا حداقل یک الگوی باکیفیت تولید شود. مشکلات نرمافزاری را هم میتوان به همین شیوه تعدیل کرد. یعنی به نظرم تولید محتوای آموزشی/ ترویجی و ویرایش آنها باید بخشی از یک سامانه آموزشی یکپارچه باشد، یعنی با همان ویژگیهایی که یک آموزش الکترونیکی و تعاملی دارد. این دو را باید با هم، و کنار هم دید. در این صورت میتوان حتی از توان دانشی و فنی بازنشستگان حوزه هم با کمترین هزینه بهره جست.
در کنار همه اینها، آموزش سواد اطلاعاتی، یعنی دانش انتخاب بهترینها، استفاده درست از محتواها، شناخت و استفاده بهینه از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، و جهتدهی به کاربران مختلف است که باید مورد توجه سیاستگزاران، راهبرداندیشان و مدیران بالادست قرار گیرد.
تبدیل یکباره برخی از سیستمهای آموزشی و غیرآموزشی و برخی دیگر از مشکلات نرمافزاری نیز نکتهای بود که دکتر رضاخانی مطرح کردند.
در ادامه، بخشی از گفتگوی ادامهدار با دکتر رضاخانی درباره مسائلی را میخوانید که در این گزارش مطرح شده است.
گفتگوی حمید محسنی با دکتر امیرحسین رضاخانی درباره آموزش و سامانههای آموزشی

حمید محسنی: شما چند سال معاون آموزش یکی از مراکز مهم آموزش کشاورزی به نام مرکز اموزش عالی شهبد زمانپور تهران بودید. تجربه کار در مرکز اموزش عالی امام خمینی را هم دارید؛ هم کار آموزشی کردید و هم مسئولیتهای مختلف اموزشی داشتید. به همین خاطر پرسشهای من درباره اموزش و ترویج کشاورزی از شما زیاد است. اما در این مصاحبه دوست دارم پرسشهایی را مطرح کنم که اخیرا در گزارشتان به کارشناسان و مدیران مرکز و نیز جناب دکتر فرازمند، معاون توسعه منابع سازمان تات و دکتر محمدپور، مدیر کل امور استانهای سازمان مطرح کردید. به نظرم یک جور آسیبشناسی آموزشی، نرمافزاری، محتوایی و سختافزاری صادقانه هم بود که کمتر مطرح میشود.
نخستین پرسش من درباره کم و کیف آموزش در مراکز است. به نظر میرسد فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی به جای این که عامل پیشران اموزشی (از نظر تنوع محتوا، کیفیت محتوا، کمیت محتوا، جاذبههای بصری و شکلی، دسترسپذیری، و دهها شاخص دیگر) باشد نوعی تکرار همان سیستمهای دستی است. حتا اشاره کردید که «انگار سیستم خنگ است!» منظور شما البته سامانههای اطلاعاتی مرتبط با مدیریت اموزش بود. اما به نظرم خنگی یا کندی سیستمها یا هر ایراد دیگر به مجموعهای از عوامل ربط دارد که یک سویش نیازشناسی، طراحی و توسعه سیستم، و برنامهنویسی است. اما سوی مهم دیگر، استفاده از ان در فرایند اموزش، تولید محتوا و ارایه بازخوردها به طراح سیستم، و فشار برای اصلاح آن است.
ممنون میشوم ارزیابیتان را با توجه به تجربه خودتان به عنوان مدرس، تولیدکننده محتوا و نیز مدیر آموزش بفرمایید.
دکتر امیرحسین رضاخانی: باید بگویم دنیا در حال تغییر است. ما هم باید آن را باور کنیم. روشهای آموزش کلاسیک دیگر جواب نمیدهد. باید روشهای دیگر را بیازماییم و از دنیا درس بگیریم. البته چسب و قیچی (copy، paste) کردن نیز اشتباه است. باید یاد بگیریم که چگونه مسائل خودمان را به روشی درست حل کنیم و روشهای بومی داشته باشیم. پاسخ پرسشهای ما در مقالات خارجی نیست ولی از روشهای آنها در حل مسائل میتوان استفاده کرد.
شخصاً اعتقاد دارم که اگر همۀ ارکان آموزش (فراگیران، مکان آموزش، استاد و محتوا) برای یک دوره به درستی تعریف و مهیا شوند، تازه ما کالا یا خدمتی داریم که باید بتوانیم آن را معرفی و به قیمت بفروشیم. این یعنی ما باید بازاریابی آموزشی داشته باشیم؛ روشهای بازاریابی را یاد بگیریم؛ و تیمی داشته باشیم که با این هدف کار کند. البته سامانههای هوشمندی که کار با آنها برای کاربر خستهکننده نباشد؛ به اصطلاح خودم خنگ نباشد، خیلی میتواند کمک کند. اگر سامانهها هوشمند باشند، کاربر وقت کافی برای تغییر کار و نیز تجزیه و تحلیل کار و ارتقاء کار خود را خواهد داشت؛ در غیر اینصورت دچار روزمرگی میشود؛ نه تنها درجا میزند بلکه با سرعت تغییرات همگام نخواهد شد و عقب میافتد. مهمترین عامل در بازاریابی و فروش دوره، تطابق آن با نیاز است که از طریق نیازسنجیهای واقعی و اصولی محقق خواهد شد.

محسنی: سوال بعدی من درباره کیفیت خود اموزشهاست. اشاره کردید در گزارشتان که اموزشها متناسب با نیاز بهرهبرداران کشاورزی نیست و روزامد هم نمیباشد؟
رضاخانی: همانطور که که اشاره شد، دنیا در حال تغییر است یکی از این تغییرات، بخصوص برای بازار و مخاطبان مورد نظر، رویکرد مهارتی بودن آموزشهاست. سوال من این است آیا با سرکلاس نشستن یا وبینار میتوان مهارتها را منتقل کرد؟ مهارت با عمل ایجاد میشود؛ باید کارگاهها و اساتید کارکشته داشت. البته روشهای تسهیلگری را نباید در اجرای کلاسها از یاد برد. چرا که ما با انسانهای بزرگسال و باتجربه سروکار داریم و روشهای آموزش بچهها و در مدارس ما (که البته جای نقد بسیار دارد) به کارمان نمیآید. کیفیت آموزشها چه در حوزه بهرهبرداران، و چه آموزش کارکنان بسیار پایین است و باید رویکردهای مناسبی را انتخاب کنیم.
یکی از راههای ارتقای آموزش به نظرم این است که مرکز آموزش (بعنوان پایلوت) باید روی پتانسیلهای خود متمرکز شود تا بر پایه آن، اهدافش را مشخص کند، سپس استراتژی (راه) خود را با توجه به این اهداف مشخص کند و بر اساس آن همۀ امکاناتش را بسیج کند. وقتی خود را تجهیز کرد، حالا وارد عرصه آموزش شود. آموزش بهرهبرداران را به دو صورت میتوان پیگیری کرد:
-
تشکیل کلاس در مرکز آموزش و تربیت افراد ماهر برای تدریس در کارگاهها یا مزارع؛
-
تشکیل کلاس در عرصه. چرا که فراگیران ما وقت کافی ندارند که در کلاس شرکت کنند. همچنین ممکن است امکان جمع شدن در جایی را نداشته باشند که همکاران زیادی در آن هستند (مثلاً الان که بیماری تب برفکی بسیار شایع شده است، همه گاوداران نمیتوانند در جایی مشترک جمع شوند. شاید یکی از آنها ناقل همین بیماری باشد و ...) پس ما باید به سراغ آنها برویم و آموزش حین کار را توسط گروههای آموزشیمان ارائه کنیم.
پس از تجهیز خودمان باید نیازسنجی واقعی را شروع کنیم. البته هدف، نیازسنجی واقعی است! شاید بپرسید منظورتان چیست؟ باید بگویم نیازسنجی واقعی میتواند به نیازهایی توجه کند که حتی شخص بهرهبردار هم به آنها فکر نکرده است. باید پیشبینی آینده را داشت تا به درستی و با آمادگی با آن روبرو شود.
نکته:
این گفتگو ادامه دارد. خوانندگان عزیز میتوانند پرسشهای مرتبط با کم و کیف آموزش را با من یا آقای دکتر رضاخانی درمیان بگذارند تا در جلسات بعد مطرح شود. هدفمان انتقال دانش و تجربههای کارشناسان و متخصصان درباره کم و کیف اموزش در حوزههای مختلف کشاورزی است.
اینها پرسشهایی است که در جلسات بعد به آن پرداخته میشود. درباره پرسشها و پاسخهای قبل نیز شاید پرسشهای تازهای مطرح شود تا برخی از جنبهها روشنتر شود؛
-
جدا از این که به کیفیت وبینارهای آموزشی نقد داشتید، به نکته مهمی درباره زمان آموزشهای وبیناری هم اشاره کردید؛ اختصاصا این نکته مطرح شد که "کدام کشاورز میتواند ۸ صبح کار و مزرعهاش را ول میکند و در اوج کار، یعنی از 8 صبح تا ۱۲ وارد تالار وبینارهای آموزشی شود!؟ چرا فکر میکنید کیفیت و زمان آموزشها مناسب با نیاز کاربران نیست؟ پیشنهادتان در این زمینه چیست؟
-
درباره تبدیل سیستمهای آموزشی هم نقدی داشتید. لطفا بفرمایید منظورتان چیست؟
-
نکته مهم دیگر به بحران کمبود نیروی انسانی، بازنشستگی استادان و کارکنان و رابطه آن با فناوری مربوط است. این دو چگونه به هم مربوط میشوند؟
